Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-30@06:35:37 GMT

چرا حس می‌کنیم در نظر جنس مخالف جذاب نیستیم؟

تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۴۹۱۰۳

چرا حس می‌کنیم در نظر جنس مخالف جذاب نیستیم؟

دلایل خوبی وجود دارد که می‌خواهیم جذاب باشیم: ما می‌خواهیم دیده شویم، شناخته شویم و دیگران ما را بستایند. ما تصور می‌کنیم که جذابیت همان انرژی‌ای است که دیگران را به سمت ما می‌کشد و تصور می‌کنیم که جذابیت دلیلی برای داشتن روابط عمیق‌تر، زندگی بهتر و درآمد بیش‌تر است.

به گزارش راهنماتو، برای همین است که محققان مدام در حال استخراج عوامل جذابیت بر مبنای متغیر‌هایی مثل سن، جنسیت، درآمد و تحصیلات هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال، استاندارد‌های جذابیت که از این طریق استخراج می‌شوند به ذائقه همه خوش نمی‌آیند و برخی حتی ممکن است این ویژگی‌های استاندارد را آزاردهنده توصیف کنند.

بهرحال نمی‌توان منکر شد که برخی واقعاً احساس می‌کنند از نظر دیگران جذاب نیستند و این حس پیامد‌هایی برای آن‌ها دارد.

من، عاطفه رضوان‌نیا، دانش‌آموخته ارتباطات و نویسنده سایت راهنماتو، در این مطلب به شما می‌گویم که ریشه حس فقدان جذابیت درعدم شناخت خود، نپذیرفتن احساس ناامنی و رسانه‌هایی است که کلیشه‌های زیبایی را برای ما رقم زده و بت‌هایی با استاندارد‌های غیرقابل دسترس و گاهی جعلی را برای‌مان خلق می‌کنند. تا پایان این مقاله همراه باشید تا در انتها خودتان را فردی، به قدر کافی جذاب، دوست‌داشتنی و چه‌بسا قدرتمند احساس کنید.

۱. ارتباط خودشناسی و جذابیت: چگونه خودم را بشناسم؟

جذابیت چیزی که می‌پوشید نیست؛ چگونگی پوشیدن آن است. جذابیت کاری که انجام می‌دهید، نیست؛ چگونگی انجام آن است و برای رسیدن به نقطه‌ای که «چگونگی» برای‌تان اهمیت پیدا کند، باید اول به خودشناسی برسید.

متأسفانه بسیاری از ما آن‌قدر‌ها که لازم است برای شناخت خودمان وقت صرف نمی‌کنیم. شناخت خود، بی‌تردید، سفری طولانی است، اما نکته اینجاست که وقتی ارتباط شما با خودتان قطع باشد، بی‌شک ارتباط‌تان با دیگران نیز قطع خواهد شد و ممکن است این قطع ارتباط را به اشتباه به نداشتن جذابیت مرتبط بدانید.

یکی از راهکار‌ها برای برقراری ارتباط با خود، نوشتن افکار، خواسته‌ها، احساسات و تمایلات به شکلی بی‌پیرایه و بی‌سانسور است. شما چه چیزی از روابط خودتان با دیگران می‌خواهید؟ چه چیز‌هایی برای‌تان اهمیت دارد؟ لازم است که برای خودشناسی بیش‌تر تا مدت‌ها کوچک‌ترین کنش‌ها و رفتارهای‌تان را پایش کنید و از خودتان در هر موقعیتی بپرسید: چرا چنین کاری را کردم؟ چرا انتخابم این بود؟ چرا به جای فلان چیز، آن‌یکی را انتخاب نکردم؟ فلان رفتار چه حسی در من ایجاد کرد، چه دلایلی در پس این حس نهفته است؟

خودشناسی به طور کلی به معنای شناسایی علل رفتار‌ها و کنش‌های‌مان است. ما بسیاری مواقع به شکلی ناخودآگاه عمل می‌کنیم، و خودشناسی زمانی حاصل می‌شود که ریشه رفتار‌های ناخودآگاه خودمان را بشناسیم.

ما اغلب در جستجوی زیبایی و جذابیت ظاهری، پرورش شخصیت‌مان را فراموش می‌کنیم. شخصیت ما مجموعه‌ای از تجربه‌ها، مهارت‌ها و اینکه چطور با خودمان کنار می‌آییم و چه چیزی به جهان عرضه می‌کنیم را شامل می‌شود. شخصیت ما به اندازه زیبایی‌مان نیازمند توجه است.

این شخصیت را به همراه همه حس‌های ناامنی و ناکامی‌اش بپذیرید. این حرفی اشتباه است که افرادی که جذابیت بالایی حس می‌کنند، هیچ نوع حس ناامنی‌ای ندارند. انسان، گاه‌گاه به خودش شک می‌کند و این طبیعی و بخشی از پروژه انسان بودن است. تفاوت افراد جذاب و غیرجذاب شیوه‌ای است که با حس ناامنی‌شان کنار می‌آیند. افراد فوق‌العاده جذاب در مقابل احساسات ناامنی مقاومت نمی‌کنند، خودشان را به خاطر نقص‌های‌شان محکوم نمی‌کنند؛ درعوض، حس ناامنی را می‌پذیرند. پذیرش همه ابعاد شخصیت اعم از ناامنی‌ها و نقص‌ها، به معنای عشق‌ورزیدن به خود است.

ترس از رها شدن، طرد شدن، تنها ماندن را به رسمیت بشناسید. به خودتان بگویید: «ترسم از طرد شدن دوباره بازگشته است..» با به رسمیت شناختن این ترس‌ها و ناامنی‌ها، انگار که در کنار خودتان قرار می‌گیرید و به خودتان کمک می‌کنید تا از یک پیچ خطرناک به سلامت عبور کند.

۲. ارتباط حس جذابیت برای خود و جذابیت برای دیگری

بسیاری‌مان نیازمند جذب دیگران هستیم، زیرا حس می‌کنیم برای خودمان جذاب نیستیم. برخی تصور می‌کنند فقط زمانی می‌توانند احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند که دیگری آن‌ها را از توجه لبریز کند. برای آنکه احساس جذابیت کنید و دیگران را به خود جذب کنید لازم است که اول از خودتان مراقبت کنید، به خودتان اعتماد کنید و به خودتان عشق بورزید. عشق ورزیدن به خود را به هیچ‌وجه با خودخواهی و فقدان همدلی اشتباه نگیرید.

نکته ظریفی وجود دارد و آن هم اینکه، تا نسبت به خودمان مهربانی نداشته باشیم، به دیگران نیز نمی‌توانیم محبت کنیم؛ بنابراین فرد خودخواه و نامهربان در وهله اول در حق خودش نامهربانی و خودخواهی می‌کند. دلایل زیادی برای این ادعا وجود دارد، زیرا کسی که با خودش و با دیگران مهربان نیست، حلقه ارتباطی بسیار تنگی دارد. حال آنکه انسان موجودی اجتماعی است و در اجتماع است که می‌تواند به شکوفایی دست پیدا کند.

۳. چرا تصور می‌کنم از نظر دیگران جذاب نیستم؟

اساساً پرسش‌هایی نظیر اینکه «از نظر دیگران چه چیزی جذاب است؟» را متوقف کنید. در زندگی هر کسی زمانی فرا می‌رسد که تصمیم می‌گیرد دیگر آنچه دیگران می‌خواهند، نباشد و کسی باشد که از نظر خودش مطلوب است. آن نقطه، نقطه شروع جذابیت شما از منظر دیگران است. جذابیت، حس شما نسبت به خودتان را منعکس می‌کند. اگر بر طبق خواست و منطق دیگران خودتان را تغییر دهید، خیلی سریع فقدان اعتماد به نفس و حس ناامنی در ظاهرتان منعکس می‌شود. شما ناخودآگاه حس می‌کنید که ارزشمند نیستید و وقتی حس کنید که ارزشمند نیستید، دیگران نیز همین احساس را نسبت به شما خواهند داشت.

تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ توسط دو محقق در دانشگاه شیکاگو انجام شد نشان داد که ما معمولاً جذابیت ظاهری خودمان را با توجه به جزئیات رتبه‌بندی می‌کنیم، درحالیکه وقتی نوبت به رتبه‌بندیِ جذابیت دیگران می‌رسد آن‌ها را با نگاهی عمومی‌تر ارزیابی می‌کنیم؛ بنابراین خیلی اوقات قضاوت ما درباره فکر و نظری که دیگران درباره‌مان دارند خطاست. ب

رای کم کردن این خطا باید خودمان را از نظر یک غریبه نگاه کنیم. پیش آمده که عکسی از ۱۰سال قبل‌مان را دیده‌ایم و گفته‌ایم چه‌قدر خوب است! درحالیکه در لحظه ثبت آن تصویر چنین نظری نداشته‌ایم. گذر زمان نظر ما را نسبت به جذابیت‌مان تغییر می‌دهد؛ بنابراین اگر امروز تصور می‌کنیم جذاب نیستیم، باید با نگاه خود آینده‌مان به امروزمان نگاه کنیم!

۴. هر قدر هم زیبا باشید، در نظر بعضی زیبا نیستید!

زیبایی در نگاه توست، نه درآنچه بدان می‌نگری! و این عبارت معروف ادبی و فلسفی درباره روابط ما نیز صدق می‌کند. گاهی متعجب می‌شویم که انتخاب دیگری، فردی است که با استاندارد‌های زیبایی حاکم بر جامعه و رسانه‌ها مغایرت دارد. ممکن است مدام از خودمان بپرسیم که چه چیزی در آن فرد زیباست که ما نمی‌بینیم؟ نکته اینجاست که قرار نیست زیبایی شرکای عاطفی دیگران به چشم ما نیز زیبا بیاید.

نتیجه تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ در نشریه کارنت بیولوژی منتشر شده است، نشان داده که ۵۰درصد از افراد ترجیحاتی درباره ویژگی‌های چهره شریک عاطفی آینده‌شان دارند که منحصر به خودشان است و این ترجیحات را تا حد زیادی تجربه‌های زندگی شکل می‌دهند. برطبق نویسنده این پژوهش:

«اگر من و شما بنا بود که چندین چهره را به لحاظ زیبایی رتبه‌بندی کنیم، فقط در ۵۰درصد از مواقع نظرات مشترکی داشتیم.»

این یافته کافی است تا نشان دهد تأکید بر استاندارد‌های زیبایی، برای آنکه در نظر همه جذاب به نظر برسیم، تا چه اندازه می‌تواند هدر دادن وقت و هزینه روانی و مالی باشد. تجربه‌های زندگی و کسانی که در بزرگسالی از نظر ما جذاب هستند، تا حد زیادی به تجربه‌های دوران کودکی و کسانی که در آن برهه جذاب یافتیم بستگی دارد. دکتر میشل کرلوس، مشاور، می‌گوید:

«مثلا اگر وقتی کودک بودید، فردی قدبلند به شما محبت کرده است، دلیل خوبی دارید برای آنکه در بزرگسالی مدام عاشق افراد بلندقد بشوید. زیرا این ایده در شما تقویت شده که افراد قدبلند آدم‌های امنی هستند و در شما احساس خوبی ایجاد می‌کنند.».

اما این ترجیحات در طی زندگی تغییر می‌کنند و آنچه در دهه سوم زندگی برای‌تان جذابیت داشت در دهه پنجم فاقد جذابیت می‌شود. «همین تجربه‌ها هستند که دلیل جذب نشدن ما به افراد را نیز توضیح می‌دهند. اگر تجربه‌های بدی با برخی ویژگی‌های شخصیتی داشته باشیم، دیگر دوست نداریم افرادی با همان ویژگی‌ها را تکرار کنیم.»

جذابیت در مورد آدم‌های مختلف متفاوت عمل می‌کند. آدم‌ها گاهی عاشق افرادی می‌شوند که کاملاً شبیه خودشان هستند و گاهی نیز می‌توانند جذب افرادی شوند که با خودشان تفاوت دارند. هر دو در جای خود می‌تواند طبیعی باشد، بستگی دارد که انتخاب شما آگاهانه و هدفمند است است یا ناآگاهانه و از روی شناخت ناکافی از خودتان. گاهی ما به عنوان یک درون‌گرا دوست داریم با فردی برون‌گرا ارتباط برقرار کنیم تا در کنار او تجربه‌های متفاوتی داشته و رشد کنیم. آیا این را در مورد خودمان و او می‌دانیم؟

نقش رسانه‌ها در حس جذاب نبودن

باید بدانیم بسیاری از احساسات ناکافی و جذاب نبودن را رسانه‌ها در طول تاریخ به شیوه‌های مختلف در ما ایجاد کرده‌اند.

۱. تأکید روایت رسانه‌ای بر سویه‌های مثبت زیبایی ظاهری

اغلب فقط یک ابعاد زیبایی و جذابیت ظاهری در رسانه‌های اجتماعی برجسته می‌شود. در روایتی که رسانه‌ها از زیبایی می‌سازند، زیبایی با شادی بیشتر، روابط گرم‌تر، دوستان بیش‌تر، پول بیش‌تر و…مرتبط دانسته می‌شود. اما سویه‌های تاریک‌تر زیبایی ظاهری مثل اینکه افراد زیبا اغلب حس ناامنی دارند، اینکه جهان برای ویژگی‌هایی مثل مهارت و ثمربخشی به اندازه زیبایی یا حتی بیش‌تر از آن ارزش قائل است در زیبایی محو می‌شود.

۲. رسانه‌ها منتقد بی‌رحم درون ما را فعال می‌کنند

جهان برای زیبایی ارزش قائل است. هنر، طراحی و موسیقی و خیلی چیز‌های دیگر در زیرلایه‌های خود روح زیبایی را ستایش می‌کنند؛ و چه دوست داشته باشیم و چه نه، زیبایی و زندگی کردن بر اساس آن، به بخش بزرگی از هستی‌مان تبدیل شده است که یعنی وقتی حس می‌کنیم که چهره‌مان به چهره افرادی که روی بیلبورد‌های تبلیغاتی یا شبکه‌های اجتماعی مشغول تبلیغ هستند، نزدیک هم نیست، صدای منتفد درون‌مان فعال می‌شود.

منتقد درون می‌تواند بی‌رحم باشد. به خصوص اگر از صدا‌های انسان‌های دیگری که زیبایی‌اش را تأیید نکرده‌اند، رنجیده‌خاطر باشد. این بخش از وجود به سال‌های اولیه زندگی مرتبط است که مراقبان اولیه حس ما نسبت به خودمان را شکل داده‌اند. مهم نیست که این منتقد را چه کسی شکل داده است، اکنون باید با خودآگاهی نسبت به آن، آن را پرورش دهیم و نگذاریم با همدستی با استاندارد‌های رسانه‌ای حال ما را نسبت به خودمان بد کند.

ویژگی‌هایی که از جذابیت من کم می‌کنند

تا اینجا بر نقش ویژگی‌های شخصیتی و رسانه‌ها در ایجاد حس ناکافی بودن و جذاب نبودن تأکید کردیم. اما چه بخواهیم و چه نه، فقدان آگاهی و معضلات فرهنگی و ترتیب‌های غلط دوران کودکی برخی ویژگی‌های شخصیتی را در ما نهادینه می‌کنند که می‌توانند از جذابیت ما از نظر دیگران بکاهند. برخی از این موارد را تحقیقات علمی اثبات کرده‌اند. آن‌ها را مرور می‌کنیم:

۱. بدجنسی

در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ در یک نشریه چینی منتشر شد، محققان به چندین مرد و زن تصاویری از سایر افراد را با حالات خنثای چهره نشان دادند. در کنار تصویر برخی از این افراد واژگانی مثل «نجیب و صادق» و در کنار برخی دیگر واژه‌های «بدجنس و شرور» نوشته شده بود. تصاویری هم بودند که هیچ اطلاعات اضافه‌ای نداشتند. افرادی که بدجنس و شرور توصیف شده بودند کم‌ترین نمره را در جذابیت به خود اختصاص دادند.

۲. زبان بدن منقبض یا بسته

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ با همکاری چندین دانشگاه آمریکایی از جمله استنفورد و تگزاس انجام شد نشان داد که زبان بدن قدرتمند که در آن دست‌ها گشوده و باز هستند، می‌تواند جذابیت را در نظر دیگران افزایش دهد، درحالیکه زبان بدن منقبض و بسته جذابیت را کم می‌کند. مشارکت‌کنندگان در یک آزمایش میزان جذابیت افرادی که بازوهای‌شان به شکل حرف وای انگلیسی گشوده بود را بیش‌تر از افرادی که دست‌به‌سینه بودند، تعیین کردند.

۳. بیش‌ازحد شاد یا مغرور بودن

همیشه گفته‌اند که لبخند زدن می‌تواند دیگران را جذب کند، اما شادی بیش‌ازاندازه، می‌تواند دیگران را دور کند. غرور نیز هرچند تا حدی در ایجاد حس جذابیت مفید است، اما بیش‌ازاندازه می‌تواند باعث دور کردن دیگران شود. تحقیقی که در سال ۲۰۱۱ در دانشگاه بریتیش کلمبیا انجام شد، نشان داد که زنان شاد جذاب‌ترین و زنان مغرور غیرجذاب‌ترین از نظر مردان و مردان مغرور جذاب‌ترین و مردان شاد غیرجذاب‌ترین از نظر زنان بودند. این تحقیق بر اساس ارزش‌ها جامعه غربی انجام شده و معلوم نیست در سایر فرهنگ‌ها نیز چنین باشد.

۴. تهی بودن از حس شوخ‌طبیعی

بامزه نبودن و بی‌بهره بودن از حداقل حس شوخ‌طبیعی شما را غیرجذاب می‌کند. در این میان جنسیت نقش تعیین‌کننده‌ای ندارد و فقدان حس شوخ‌طبیعی هم در زنان و هم در مردان عامل فقدان جذابیت است.

۵. تنبلی

نتایج یک مجموعه آزمایش که در دانشگاه ویسکانسین و نیویورک در سال ۲۰۰۴ انجام شد نشان داد که جذابیت با مفید بودن مرتبط است. در یک تحقیق از دانشجویان مشارکت‌کننده در یک پروژه باستان‌شناسی درخواست شد که در ابتدای پروژه و انتهای آن میزان جذابیت یکدیگر را رتبه‌بندی کنند.

محققان دریافتند حتی کسانی که در ابتدای پروژه نمره متوسطی در میزان جذابیت دریافت کرده بودند، در پایان پروژه به دلیل ویژگی تنبلی، عدم همکاری یاعدم سخت‌کوشی، نمره جذابیت‌شان کم شده بود.

۶. بوی بدن تقریباً مشابه

علم می‌گوید انسان‌ها به دنبال شرکای عاطفی‌ای هستند که به لحاظ ژنتیکی نه خیلی با آن‌ها تفاوت دارند و نه خیلی به آن‌ها شبیه هستند و قضاوت ما برای شناسایی این نکته از روی بوی طرف مقابل صورت می‌گیرد.

کم‌خوابی، استراس زیاد، رقابت در همه چیز، بی‌ادبی، همیشه نقش ابرقهرمان را ایفا کردن، شکایت دائمی، قطع کردن کلام دیگران، شنونده خوبی نبودن و بی‌دلیل دعوا راه انداختن و…از سایر عواملی هستند که می‌توانند از جذابیت طرف مقابل کم کنند.

این فهرست را می‌توان با افزودن مواردی مثل پوشیدن لباس زرد سر قرار، عینک زدن و…که بیش‌تر مبتنی بر ظاهر هستند، ادامه داد و توصیه‌هایی مثل استفاده از رنگ‌های تند مثل قرمز، یا پوشیدن کفش پاشنه بلند را برای افزایش جذابیت به آن افزود.

اما با توجه به مسیری که از ابتدا تا انتهای این مقاله با هم طی کردیم، دیگر تا حدی متوجه شده‌ایم که نقطه شروع جذابیت شناخت‌مان از خودمان و چگونه‌بودمان در جهان است. مابقی استراتژی‌هایی هستند که ما می‌توانیم با آن‌ها موافق یا مخالف باشیم یا ارزش و اهمیتی برای‌شان قائل نباشیم!

منبع: فرارو

کلیدواژه: جذابیت خودشناسی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل نظر دیگران جذاب ترین رتبه بندی حس ناامنی ویژگی ها انجام شد رسانه ها تجربه ها برای آن چه چیزی بیش تر چه چیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۴۹۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقه‌ای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده‬ ‏دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت‬ ‏انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلب‌ها پدید نمی‌آورد. وقتی به تاریخ می‌نگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسان‌های آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکت‌های اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسان‌هایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.

فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کرده‌اند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمان‌ها و زمین، با عدالت، پا برجا می‌مانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.

اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف می‌سازد که عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده می‌گیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و می‌باشند.

بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست می‌آید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژه‌ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاش‌ها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجت‌الاسلام و المسلمین نجف لک‌زایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب می‌شود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟

در نهج‌البلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونه‌ای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهج‌البلاغه می‌توانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره می‌کنم و آن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع می‌شود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت می‌دانیم مخاطب این نامه هستیم.

*نامه ۳۱ نهج‌البلاغه عدالت را چگونه معرفی می‌کند؟

آنجا حضرت یکسری سیاست‌های کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه می‌فرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.

خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل می‌کند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی می‌خوانیم که با عدالت است که آسمان‌ها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور می‌دهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال می‌کند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم می‌بینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … می‌بینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.

*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی می‌بینیم جوامع بشری و حکومت‌ها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمی‌گذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟

امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی می‌داند. حضرت می‌فرماید آنچه باعث شده انسان‌ها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر می‌کنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت می‌فرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمه‌ای باشد و مزرعه‌ای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه می‌شود که واقعاً هر جا ظلم و بی‌عدالتی صورت می‌گیرد ناشی از این است که آن افراد خیال می‌کنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسان‌ها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه می‌شوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمی‌زند چون می‌داند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.

*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار می‌شود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟

ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح می‌شود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم می‌شود لذا می‌گوئیم مصلحت ایجاب می‌کند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا می‌گوئیم مصلحت اقتضا می‌کند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا می‌کند. لذا نمی‌شود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم می‌شوند و ما آنی که عادلانه‌تر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت می‌دهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب می‌کند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم می‌شود.

کد خبر 6086156

دیگر خبرها

  • بن سلمان: مخالف آوارگی مردم غزه هستیم
  • بن‌فرحان: تنها اسرائیل مخالف توقف جنگ غزه است
  • چرا کارتر با تشکیل کشور فلسطین مخالف بود؟!
  • موافقت باشگاه‌های لیگ برتر انگلیس با سقف هزینه؛ منچسترسیتی و منچستریونایتد مخالف!
  • رئیس قوه قضائیه : به افکار عمومی بی‌توجه نیستیم، اما تابع فضاسازی ها تصمیم قضایی نمی‌گیریم
  • ربات‌های تلگرامی آژانس جاسوسی اوکراین مسدود شد
  • واکنش سرپرست دوومیدانی به بدهی‌ها/ بدهکار نباشیم، فدراسیون نیستیم
  • ۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی